نهم مهرماه، به عنوان روز جهانی سالمند نامگذاری شده است تا گامی در راستای تکریم این پدران و مادران برداشته شود.
دوران سالمندی همانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است با این تفاوت که دوران کودک و جوانی، سرشار از انرژی و تلاش، ولی دوران سالمندی، همراه با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیتهای فیزیکی است.
تا قبل از قرن ۲۱ میلادی، میانگین عمر، بسیار پایین بود. اما بهبود وضع تغذیه و پیشرفتهای چشمگیر پزشکی و ارتقای سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر شده است.
وجود شمار روز افزون سالمندان در اکثر کشورها موجب شده که مقامات دولتی و برنامهریزان اجتماعی، توجه بیشتری به این مسأله بکنند و به وضع مقررات تأمین اجتماعی مطلوبتر آنان همت گمارند.
همچنین با وجود کمکهای مالی فرزندان به ویژه در کشورهای آسیایی، باز هم اتکای سالخوردگان به تأمین اجتماعی بسیار است و از این رو باز هم حمایتهای مادی و معنوی دولتها را در این زمینه طلب میکند.
اگر چه در پرتو تحولات ناشی از انقلاب و به دلیل آداب و رسوم فرهنگی در جامعه ما، کهنسالان از جایگاه ویژهای برخوردار هستند، اما این بدان معنا نیست که هیچ سالمندی از محیط گرم خانوادهاش محروم نمیماند.
زیرا همه ساله، بر شمار سالخوردگانی که به آسایشگاههای سالمندان، در سراسر کشور مراجعه میکنند، یا از سوی اطرافیانشان به آنجا سپرده میشوند، افزوده میشود.
با این حال، به حکم الهی و فطری و سنت اجتماعی، فرزندان باید حرمت پدر و مادر خود را حفظ و به ایشان احسان کنند.
در فرهنگ اسلامی، خانواده، کانون خوشبختی، آرامش، غم زدایی و تغذیه عاطفی انسانهاست. سالمندان، ستونهای استوار خانوادهها هستند و پایدار ماندن و آفت زدایی از خانواده وابسته به پاس داشتن حقوق و حرمت آنان است. از این رو باید در کانون خانواده، با صمیمانهترین دل جوییها، اندوههای طاقت سوز آنان را زدود و بر زخمهایشان مرهمی از محبّت و نوازش نهاد، باید به آنان خدمت و محبّت کرد و در برابرشان دست اطاعت بر سینه نهاد و به تکریم، بر دستهایشان بوسه زد.
این روزها در بعضی خانواده ها شاهد بیمهری و بیتوجهی روزافزون به سالمندان هستیم. تصور میشود که افزایش مشکلات اقتصادی و کمرنگ شدن برخی باورها و ارزشهای پسندیده خانوادگی و اجتماعی باعث شده تا این نحوه برخوردهای نادرست موجه جلوه کنند.
این باورهای نادرست موجب شده همه ما سالمندان تنهایی را ببینیم که اوقات خویش را در بوستان یا کنار پنجره میگذرانند یا افرادی که در سراهای سالمندان در حسرت نگاههای آشنا، به بازبینی برگهای خاطرات میپردازند.
نعمت وجود بابرکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتی به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشای آنان پی میبرند که آنان را از دست بدهند. هیچ گاه نباید فراموش شود؛ که سالمندان نماد وقار و احترام و بزرگواری در خانواده هستند، آنان پدران و مادرانی میباشند که روزگار جوانی خویش را برای زندگی فرزندانشان صرف نمودند و امروز این فرزندان وظیفه دارند با رعایت ادب و مقتضای حق شناسی نسبت به عمری تلاش صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگان از خود نشان داده اند، از سرمایههای گرانقدر زندگی خویش حمایت کنند.
اگر امروز ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان در آینده چه انتظاری داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند. آنان از ما می آموزند پس بدانیم فرهنگ را چگونه به آنان میآموزیم.