برای نمایش بهتر وب سایت از ورژن جدید مرورگر فایرفاکس یا گوگل کروم استفاده نمایید.

دانلود ورژن جدید فایرفاکس دانلود ورژن جدید کروم
logo

شبکه بهداشت درمان هشترودHashtrod Healthcare Network

فهرست اصلی
تاریخ : دوشنبه 13 آذر 1396
کد 394

نحوه مدیریت حوادث و بلایا در کشور

آن‌هایی که گذشته را نادیده می‌گیرند محکوم به تکرار آن هستند
مقاله چاپ شده در خصوص نحوه مدیریت حوادث وبلایادرکشور در روزنامه پزشکی سپید ( ارائه شده توسط دکتر جوادبابایی)
نحوه مدیریت حوادث و بلایا در کشور
آن‌هایی که گذشته را نادیده می‌گیرند محکوم به تکرار آن هستند
بسیاری از ما در منابع مختلف خوانده‌ایم یا شنیده‌ایم که ایران کشوری بلاخیز است. به طوریکه که از 44 مخاطره طبیعی شناسایی شده 32 نوع آن در ایران رخ می‌دهد که از جمله آنها می‌توان به حوادثی مانند زلزله اخیر استان کرمانشاه، سیل‌های اول سال آذربایجان، حادثه پلاسکو، حادثه قطار مسافربری تبریز- مشهد اشاره کرد که بخش‌های مختلف کشور و هموطنان را دچار مشکلاتی کردند.
در مخاطراتی که دامنه اثر و منطقه تحت تاثیر آنها محدود هستند، معمولاً مشکلات حادی پیش نمی‌آیند یا به دلیل محدود بودن، چندان مهم جلوه نکرده و بازتاب پیدا نمی‌کنند. اما در حوادث وسیع‌تر که به آنها بلا نیز گفته می‌شود، مشکلات متعدد و عمده‌ای به خصوص در لحظات پس از وقوع رخ می‌دهند. حال سوال مهم این است که چرا این مشکلات در پی هر حادثه مجدداً تکرار می‌شوند؟ کجای کار اشکال دارد؟ آیا درهنگام وقوع بلایا وجود چنین چالش‌هایی اجتناب ناپذیر هستند و در همه کشورهای دنیا اتفاق می افتند؟
هر چند مشخصه بلایا وسیع بودن اثرات، زیاد بودن مرگ و میر و آلام ناشی از آنها و گسیختگی عملکردهای جامعه و غیر قابل پاسخگوئی بودن آنها با منابع جامعه تحت تاثیر است، اما در دنیا راهکارهایی برای مدیریت آنها تجربه شده و وجود دارد.
در کشور ما سازمان مدیریت بحران زیر نظر وزارت کشور مسئولیت مدیریت بحران‌ها را بر عهده دارد که از طریق کارگروه‌های چهارده گانه (هر چند در شهر تهران بطور مستقیم شهرداری تهران مسئول مدیریت بحران در شهر تهران است)، وظیفه دارد بحران‌های به وجود آمده را مدیریت کند. همه اقداماتی که در بلایا باید انجام شوند، جزو وظائف یکی از این کارگروه‌ها است. به عنوان مثال مسئولیت امداد و نجات، آموزش همگانی و اسکان اضطراری با جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی است.
همه ما می دانیم که لحظات و ساعات اولیه پس از وقوع بلایا بسیار مهم و حیاتی هستند و ارائه خدمات به موقع امداد و نجات می‌تواند جان بسیاری از افراد را نجات داده و از ایجاد تلفات بیشتر جلوگیری کند. اما واقعاً جمعیت هلال‌احمر چقدر امدادگر در مناطق مختلف دارد که بتواند نیروی مورد نیاز این لحظات را تامین کند؟ معمولاً پس از وقوع مخاطرات، هلال‌احمر نیروهای ارزیابی سریع خود را بلافاصله اعزام کرده و براساس اعلام آن‌ها نیروهای امدادی خود را گسیل می‌نماید و بعد اعلام فراخوان نیرو از سایر مناطق کشور می‌کند.
اما طبیعی است تا این نیروها از مناطق سکونت خود آماده اعزام به منطقه شده و در مناطق تحت تاثیر عملیاتی شوند، ساعت‌ها زمان خواهد برد. بنابراین چاره‌ای نیست که ما از خود مردم برای امداد و نجات نیست استفاده کنیم. چرا که خواه یا ناخواه این مردم هستند که از لحظات اولیه و قبل از حضور همگان در صحنه هستند. هر چند که هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که فردی که دارای هیچ گونه اطلاعات و مهارتی در امداد و نجات، به کار کمک رسانی اقدام نماید. در زلزله اخیر در کرمانشاه همانند سایر زلزله‌ها همچون ورزقان، اهر و هریس، ما این دسته از مشکلات را تجربه کردیم. اکثر افرادی که از زیر آوارها بیرون کشیده شده بودند و به بیمارستان آورده شده بودند نه توسط هلال‌احمر نجات پیدا کرده بودند و نه توسط آمبولانس‌های اورژانس به بیمارستان‌ها آورده شده بودند، بلکه خود مردم بودند که قبل از رسیدن همه نیروهای امدادی خود دست به کار شده بودند و چاره‌ای هم جز این نیست. لذا اولین راهکار برای رویارویی با بحران‌های پس از بروز بلایا آموزش مداوم همگانی به افراد و گروه‌های مختلف مردم و ایجاد توانمندی لازم در آنها و مهم‌تر به روز نگه داشتن این توانمندی‌ها و مهارت‌ها است که نباید سازمان‌های مسئول به بهانه نبود و یا کمبود منابع مالی از آن غافل شوند. غفلت از این امر برابر با از دست دادن جان انسان‌ها و صدها برابر خسارات اقتصادی بیشتر خواهد بود. این مهم یکی از مواردی است که به عنوان چالش در کشور ما مطرح است ولی از تجارب تلخ گذشته درس نگرفته‌ایم و به تعبیر یکی از فیلسوفان، آنهایی که گذشته را نادیده می‌گیرند، محکوم به تکرار آن هستند.
توزیع چادر و سایر کمک‌های اضطراری از جمله چالش‌هایی هستند که پس وقوع بلایا از جمله زلزله با آن مواجه هستیم. بالاخره ثابت شده است در مخاطراتی مثل زلزله بسیاری از ساختمان‌ها یا تخریب می‌شوند و یا آسیب می‌بینند که تا زمان ارزیابی کامل از نظر مهندسی، سکونت در آنها امکان پذیر نبوده و توصیه نمی‌شود و لازم است سرپناه اضطراری برای افراد تامین شود. در کشور ما ارزانترین و سهل الوصولترین وسیله برای اسکان اضطراری چادر است. باید چادر مورد نیاز برای مواقع اضطراری پیش بینی، تامین و نگه‌داری شود و براساس برآوردها در هنگام بلایا توزیع شود. سوال مهمی که در این خصوص به ذهن می‌رسد این است که چراما نمی‌توانیم چادر مورد نیاز خود را در حداقل زمان تامین کنیم؟ یا چرا در توزیع آن مشکل داریم؟ به نظر می‌رسد با سرشماری‌های نفوس و مسکن که در مناطق مختلف و از جمله مناطق روستایی صورت می‌گیرد، نباید در برآورد چادر مورد نیاز و سایر اقلام مشکلی وجود داشته باشد. همچنین محل برپایی چادرها مساله مهم دیگری است که اغلب بدان توجه نمی‌شود. در متون علمی برای اسکان اضطراری معیارهایی تعیین شده است. بسیاری از مشکلات آن ذکر شده و قابل پیش بینی هستند.
هدایا و کمک‌های مردمی از دیگر مواردی است که باید قبل از وقوع حادثه در مورد چگونگی مدیریت آنها آمادگی و دانش کافی وجود داشته باشد. پس از وقوع بلایا بسیاری از اموال و امکانات مردم از بین می‌روند و یا به دلایل مختلفی بدون استفاده می‌شوند و نیاز است که موارد ضروری‌تر آن‌ها تامین شود. دولت‌ها باید برای چنین مواقعی پیش‌بینی‌های لازم را بکنند ولی در مواردی ممکن است کمک‌های دولتی جوابگوی نیازها نباشد که در چنین مواردی سعی می‌شود که از کمک‌ها و هدایای مردمی و داوطلبان استفاده شود. وقتی که صحنه‌هایی از مناطق بلا زده منتشر می‌شود و بدون مطالعه و تامل و نیاز واقعی، از مردم درخواست کمک می‌شود و یک عده‌ای دیگر از طریق فضاهای مجازی که امروزه
همه گیر شده است، جو بی اعتمادی در برخی افراد ایجاد و تشویق می‌کنند باعث می‌شوند که نیازهای واقعی مردم مغفول مانده و اقلام غیر ضروری و نامنطبق بر فرهنگ مردم به صورت خودجوش توسط مردم تامین شده و به منطقه گسیل شوند و چه بسا یا مورد نیاز مردم نباشند و یا بیش از نیاز آنها باشند که بدون استفاده در مناطق مختلفی انبار می‌شوند و یا به صورت ناعادلانه‌ای در بین بلازدگان توزیع می‌شوند. سازمان‌های مسئول باید این موارد را پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کنند. پیش بینی این اتفاقات خیلی سخت و ناممکن نیست. کافی است سری به متون و تجارب موجود بزنیم و ببینیم که این موارد قبلاً هم تجربه شده‌اند و این ما هستیم که این تجربیات را به کار نمی‌گیریم.
براساس منابع علمی موجود، بلایا به دلیل خصوصیاتی که دارند موضوعاتی چند بعدی هستند و در مدیریت آنها نیز بخش‌های مختلفی باید درگیر شوند. درگیر شدن بخش‌های مختلف، مشکلی به نام عدم هماهنگی را به وجود می‌آورد که کشورهای مختلف به روش‌های متفاوتی آن را حل می‌کنند. راه حل مشکل عدم هماهنگی، ارزیابی خطر بلایا به صورت مشترک، اتخاذ سیاست‌های درست و تدوین برنامه‌های مشترک و همه جانبه از جمله برنامه ملی مدیریت بلایا، تمرین وظایف در کنار هم و ایجاد آمادگی‌های قبلی است که متاسفانه ما از آن غفلت می‌کنیم. قانون مدیریت بحران کشور، سالهاست که در انتظار بازنگری و اصلاح است ولی ماه‌هاست که در انتظار طرح در مجلس است. به نظر می‌رسد تا زمانی که تجارب قبلی و درس‌های آموخته شده در آن دیده نشود چه بسا قانونی به مراتب ضعیف‌تر از قبل تصویب شود که راه گشای این مشکل کشوری نشود. متاسفانه تجربه نشان می‌دهد پس از تصویب قانون، کشور باید ماه‌ها منتظر تصویب آئین نامه اجرائی آن باشد و بعد سال‌ها منتظر اجرای موارد پیش بینی شده در آن و نکته تاسف بار تر هم به کنار گذاشتن آن در هنگام وقوع بلایا است. به نظر می‌رسد که علی‌رغم بلاخیز بودن کشور و آسیب پذیر بودن اکثر مناطق، ما هنوز درک درستی از آنها نداریم و خیلی زود یادمان می‌رود که در طبس، رودبار، بم، بوئین زهرا، تربت حیدریه، بم، کرمان، ورزقان، ازگله، سرپل ذهاب و اسلام آباد چه اتفاقاتی رخ داد و چه چالش‌هایی به وجود آمد. با توجه به موارد شرح داده شده به نظر می‌رسد بهترین راهکار، سیاست گذاری صحیح در حوزه مدیریت بلایا و توجه به اصول مدیریت بحران در هنگام بلایا است. ارزیابی خطرات و در پی آن تدوین برنامه‌هایی برای مدیریت بلایا در چهار فاز پیشگیری، آمادگی، پاسخ و بازیابی و سپس بهره‌گیری از مشارکت همه افراد و سازمان‌های مسئول دربلایا جهت اجرایی شدن آن برنامه‌ها از موارد مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
جواد بابائی
دکتری تخصصی سلامت در بلایا و فوریتها، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز
لیلا دشمنگیر
دکتری تخصصی سیاست گذاری سلامت، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز